امروز پنج شنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳

حقیقت مرگ

فکر کردن راجع به مرگ خود یا مواجه شدن با واقعیت مرگ عزیزان کار بسیار دشواری است. نحوه واکنش شما به مرگ بستگی به شرایط آن و باورهای شخصی تأثیرات فرهنگی شما دارد. از آنجایی که مرگ، درک ما از راز حیات را به چالش می کشد، همیشه در برابر آن نوعی حس بیم و احترام داریم. خود فرآیند مردن هم چالش برانگیز است. کشفیات جدید علمی و پیشرفت های پزشکی مرگ و مردن را به دلیل الزام بیشتر افراد به تصمیم گیری در مورد گزینه های درمان که در گذشته ها در دسترس نبودند، بیش از پیش پیچیده ساخته اند.درک این مسئله بسیار مهم است که مرگ یک موضوع کاملاً متفاوت از فرآیند مردن می باشد. مرگ نقطۀ پایان حیات است. امّا مردن، بخش پایانی زندگی می باشد. مردن می تواند سخت و عذاب آور باشد و شکل آن بستگی به تاریخچه پزشکی فرد، واکنش وی به فشارهای عصبی، ماهیت بیمار و تعامل او با دیگران حین مردن دارد. تأثیرات فرهنگی و سامانه های اعتقادی فرد هم در این مسئله نقش مهمی بازی می کنند.برای بسیاری از افراد در حال احتضار، تجربیات زندگی هنوز هم دارای معنا و اهمیت قابل ملاحظه ای هستند. درک فرآیند مردن می تواند به افراد مبتلا به بیماری های لاعلاج و خانواده ها و دوستان آنها در کنار آمدن با این اوقات بسیار دشوار کمک کند. 

بیماری لاعلاج

راه هایی که به مرگ ختم می شوند به اندازه زندگی های قبل از آن با هم متفاوت هستند. گاهی اوقات، مرگ به طور ناگهانی و بدون هرگونه هشدار قبلی رخ می دهد. در موارد دیگر، افراد بخشی از زندگی فرد را با یک مرگ قریب الوقوع پشت سر می گذارند. در مورد بیماری لاعلاج، فرد در حال مرگ، پزشک بیمار و مجموعه ای از دوستان و آشنایان به اندازه کافی فرصت دارند تا خود را برای مرگ آماده کنند. آنها می توانند راجع به موضوعات مهمی از جمله: آغاز یا توقّف حمایت های تغذیه ای، احیاء و درمان هایی مثل دارو، سرم یا دیالیز به بحث و گفت و گو بپردازند.در خلال یک بیماری لاعلاج، فرد در حال مرگ، اغلب می تواند نظر خود را در موضوعاتی مثل کالبدشکافی، اهداء عضو، مراسم کفن و دفن- از جمله: به خاک سپاری یا سوزاندن- و مسائل حقوقی روشن کند. حقیقت مردن می تواند برای بسیاری، رعب آور باشد. امّا با حمایت و دلگرمی، افراد در حال مرگ و خانواده های آنها می توانند به فرصت ها و امکانات قابل ملاحظه ای دست یابند که تنها در چنین لحظاتی از زندگی وجود دارند.خانواده ها هم در مواقعی که یکی از عزیزانشان دچار بیماری لاعلاج می شود، مجبور به چیره شدن بر واکنش های عاطفی پیچیده و دردناک هستند. هرکسی که شیوه ای مخصوص به خود، از پس این معضل برمی آید. در برخی موارد، فرد سوگوار ممکن است سعی کند مرگ حتمی عزیز خود را به فراموشی سپرده یا انکار کند و از هر گونه صحبت راجع به آن، حتّی با شخص در حال مرگ امتناع ورزد.اگرچه مردن و حال احتضار برای افراد که به نوعی درگیر آن هستند می تواند زجرآور و ناراحت کننده باشد، امّا از زاویه دیگر فرصتی است برای کنار آمدن و پذیرفتن واقعیتی به نام پایان زندگی.روزها و لحظه های پایانی عمر می توانند سرشار از یادآوری خاطرات خوشایند و مفاهیم امیدوارکننده باشند. 

گفت و گو راجع به مرگ

اکثر افراد در حال مرگ را می توان و اصلاً بهتر است از مرگ قریب الوقوعشان مطلع ساخت. به جز در مواردی که یک آئین فرهنگی خاص، تأکید در بی خبر نگاه داشتن فرد در حال مرگ از مرگ خویش دارد، به طور کلی افرادی که دچار بیماری لاعلاج هستند مایلند صادقانه و بی پرده راجع به وضعیت خود آگاه شوند. در اکثر موارد، آگاه ساختن فرد به شکل صحیح از بیماری لاعلاجی که دارد، نه تنها او را تضعیف نمی کند که باعث تقویت روحی او هم می شود. به علاوه، این کار ممکن است به فرد در حال مرگ این فرصت را بدهد تا دیگران را ببیند و با آنها صحبت کند، کارهای ناتمامش را به انجام برساند و خاطراتش را به رشته تحریر درآورد. مثلاً در یک دفتر خاطرات روزانه.البته منظور این نیست که دادن چنین اخباری یا هضم آن کار ساده ای است. افراد در حال مرگ اغلب از تنها ماندن، تحقیر شدن و دلتنگی های لحظات پایان زندگی سخت در هراس هستند. برخی هم از مردن در بیمارستان یا زیر دستگاه های قلب و ریه مصنوعی بیم دارند. یک سری هم از اینکه آخر عمری سربار و وبال گردن عزیزان خود شوند احساس نگرانی می کنند. و عده ای هم معتقدند در این دوران روابط فردی آنها خدشه دار می گردد و با آنها دیگر مثل یک انسان طبیعی رفتار نمی شود. این نگرانی ها، اغلب چنانچه به فرد در حال مردن، فرصت صحبت کردن راجع به احساس ترس و حیرت در هنگام مواجهه با مرگ داده نشود، تشدید می گردند.شخصی که مبتلا به یک بیماری لاعلاج است ممکن است با افراد غیر فامیل راحت تر صحبت کند. اکثر بیمارستان ها دارای برنامه ای موسوم به مراقبت های حمایتی هستند که براساس آن افراد مجرّبی به فرد در شرف مردن کمک میکنند از پس این اوقات دشوار براید. در برخی موارد، یک مددکار اجتماعی یا روحانی مقیم بیمارشتان به فرد در حال نزغ یا خانواده او کمک می کنند تا راجع به نگرش و دیدگاه خود راجع به مرگ، صحبت کنند.فرد در حال مردن و خانواده او، نیازمند بحث و گفت و گو در مورد مسائل عملی هـم هـستند. آگاهـی از مدت تقریبی فرایند مردان، در صورت مشخص بودن، کمک شایانی می­کند. آیا چند روز چند هـفته یا چند ماه به پایان زندگی فرد مانده است : آگاهـی از این مسئله این امکان را به خانوادہ فرد میدهد تا کارهای خود را برنامه ریزی کنند یا از پیش ، در فکر گرفتن مرخصی باشند به موجب قانون مرخصی های خانوادگی واستعلاجی که در سال ۱۹۹۳ به تصویب رسید به اکثر کارمندان اجازه داده می شود در چنین مواردی حداکثر تا ۱۲ هفته (‌۳ ماه) از مرخصی بدون حقوق استفاده کنند. 

فرایند مردن

به طور کلی دارد، چه جسمی و چه روحی، مهـمترین عامل ترسی فرد از مردان است. خوشبختانه، روش هـای مختلف با کنترل دارد، این امکان را فراهـم میسازند تا با تسکین فرد، بدون عوارض جانبی قابل ملاحظه، از در مخاطره قرار گرفتن عظمت و آرامش مرگ جلوگیری شود. بسیاری از بیمارستان هـای بزرگ دارای درمانگاه هـای ویژه درد هستند. یا آسایشگاههایی دارند که در آنجا افراد متخصصی در زمینه کنترل درد فعالیت میکنند. داروهـای مسکن قادرند با موفقیت، بیشتر دردهـای جسمانی را کشترالی کتتد, درمان‌های دیگیری مثل بایوفیدبک (پس خوراک زیستی)یا شل کردن عضلات از طریق تمرکز فکر  هـم می توانند مؤثر واقع شوند. این رویکردهـا به تنهـایی  ممکن است قادر به تسکین کامل درد نباشند، به ویژه دردهـای عمیقی روانی که برخی، هـنگام مردن تجربـه می کنند 

واکنشهـای معمول به مرگ قریب الوقوع

وقتی به کسی گفته میشود که او دچار یک بیماری لاعلاج است، ایجاد یکسری حالات متفاوت در وی پدیده ناشایعی نیست - شوکه شدن، خشم، انکار، افسردگی، فرد در حال مرگ ممکن است نوعی احساس تنفر نسبت به هـمه انسانهـا پیدا کند و از کامیاب شدن از باقیمانده عمر خوش بیا بهـره  بمانند. او ممکن است بپرسد، چرامن؟.برخی از افراد سعی می­کنندراجع به این امر و اجتناب ناپذیریه مذاکره پرداخته یا آن را به تعویق بیندازند. شاید بتوان آن را نوعی چانه زدن با خدا یا سرنوشت قلمداد کرد.اغلب اوقات، این معامله و چک و چانه زدن" نتیجه  مطلوبی هـم در پی دارد و آن نوعی احساس آرامش و بی دردی است که فرد در طی این دوره پیدا میکند.بعضی هـم در کمال آرامش، اهـمیت و ارزش روزهـای باقی مانده را در مییابند و مهـم نیست که این طول یکشد. با پذیرش این واقعیت، فرد قادر به کشف فرصتها و گزینه هـایی میگردد که در اواخر عمر، خود را نشان میدهـند و با عزمی راسخ تصمیمات لازم را میگیرد. این سطح از پذیرش و کنار آمدن با مقوله مرگ، بعد از دست و پنجه نرم کردن با احساسات و حالات متفاوت و اغلب چالش برانگیز پدید می آید. در عده ای هم این حالت ممکن است خیلی راحت تر و حتی به شکل خودکار یا اتوماتیک ایجاد شود. 

نقش یک روحانی

روحانیون مقیم بیمارستان یا آسایشگاه بیماران لاعلاج اغلب مراجع تسلی بخشی ارزشمندی برای افراد در حال مرگ و خانواده هـای آنهـا میباشند. روحانیون ممکن است از هـر دین و مذهـبی باشند، امّا وقتی در بیمارستان مشغول کار هـستند، بایستی نسبت به باورهـای مذهـبی یکایک افراد در حال مرگ حساس باشند. در اکثر بیمارستانها روحانیون یک واحد جداگانه ای را به خود اختصاص می دهند. یعنی در بخش ویژه ای از بیمارستان یا آسایشگاه بیماران لاعلاج صرف نظر از سوابق مذهبی  بیماران، روی آنهـا و خانواده هـایشان از لحاظ مذهـبی و اصول اعتقادی کار می کنند.گاهـی اوقات، روحانی فرد. در حال مرگ را در تماس با افرادی از کیش و مذهـب خودش قرار میدهـد. و در مواقعی هـم، فرد روحانی مراقبت از بیمار در حال مرگ را تمام و کمال بر عهـده میگیرد، و با پزشکان، پرستاران، درمان گران و مددکاران اجتماعی هـمکاری میکند. روحانی با اعمال جراحی آشنایی پیدا میکند و نگرانی هـا و پرسشهـای افراد بستری در یک بخش ویژه را به اطلاع مقامات ذی ربط می رساند۔ محیط بیمارستان ممکن است نوعی احساس وابستگی و درماندگی ایجاد کند. شخصی بستری در بیمارستان ممکن است دچار نوعی احساس رانده شدن از سوی خانواده یا دوستان شود. او ممکن است تمایلی به ابراز احساسی گناه یا اضطراب نداشته باشد. اما فرد روحانی، به برقراری ارتباط میان اعضاء خانواده از یک سو و بین بیمار و پرسنل درمانگر از سوی دیگر کمک میکند. به علاوه، فرد روحانی به بیماران الاعلاج خانواده و دوستان آنهـا ساز و کارهـایی را برای غلبه بر این نگرانی هـا ارایه میدهد.روحانیون، آموزش هـای لازم را در برخورد با تصمیم گیری های دشواری مثل ادامه یا قطع دستگاه هـای حفظ حیات و اهدا عضو می بینند.شاید مهـمترین نقش یک روحانی تسلی دادن به دردی است کهفرد در طی این دوره پیدا میکند. بیماران و خانواده هـای آنهـا به هـمان شیوه سنتی و فراهـم ساختن اسکان مشارکت در مراسم و آیین مذهـبی و جستن پاسخ برای پرسش های  دشوار درارتباط بارنج و عذاب و مردن باشد. برای افرادی که اعتقادات قرهـنگی و مذهبی خاصی در مورد مراقبتهـای پزشکی دارند، فرد روخانی می تواند به عنوان میانجی بین جامعه مذهـبی و علمی ایفای نقش کند. 

آرام خانه (آسایشگاه بیماران الاعلاج)

تا قرن بیستم  اکثر مردم روزهای پایانی عمر خودرا در خانه سپری میکردند و تحت مراقبت و حمایت روحی خانواده و دوستان قرار میگرفتند. یا گسترش بیمارستان هـا این سنت هـم رفته رفتهکم رنگ تر شد، امّا، اخیرا توجه دوباره به این فلسفه و تفکر ریشه دار باستانی، منجر به تأسیس آسایشگاه هـایی برای بیماران لاعلاج موسوم به آرام خانه گردیده است.خدماتی که در این نوع آسایشگاهـهـا ارائه میشود بر تسلی دادن به بیماران متمرکز است. این مراکز، ویژه بیماران لاعلاج است و فلسفه تأسیس آنهـا بر این اصل استوار است که بیماران قطع امید شده و غیرقابل بهـبود. بایستی تا حد امکان روزهـای پایانی را در آرامش و شرایط دلخواه خود سپری کنند. برای بسیاری از افراد، بیمارستان  با جو پر رفت و آمد، مزاحمتهـای بیش از حد و تأکید بر بهـتر شدن  جایی نیست که آنهـا برای سپری کردن روزهـای پایانی زندگی آن را ترجیح دهـند. از نظر تعریف، آسایشگاه بیماران لاعلاج، مخصوصی بیمارانی است که۶ ماه یا کمتر از ۶ ماه دیگر زنده می مانند.آسایشگاه بیماران لاعلاج یا اصطلاحاً آرام خانه ، به دو نگرانی عمده اکثر بیماران لاعلاج رسیدگی میکند - ترس از درد و سایر نشانه هـای ناتوان کننده، و ترس از تنهـا شدن، هـر چند ۸۰ درصد مراقبتهـای آرام خانه هـا در منزل یا خانه اسالمندان ارائه میشوند، اما آرام خانه در هـر جا که فرد اقامت دارد، از جمله: مراکز دستگیری از سالخوردگان نیز موجود است. آرام خانه هـای اقامتی، که فرد در حال مرگ برای گذراندن روزهـای پایانی عمر، به آنجا برده میشود، نیز در برخی از مجتمع هـا وجود دارند.با انتخابی آوام خانه. فرد مبتلا به بیماری لاعلاج عمالاً می پذیرد که مرگش نزدیک است و نتیجه درمان هـم هـمین موضوع را نشان میدهـد. تلاش هـا برای طولانی کردن حیات، محدود یا متوقف میشود و تأکید پزشکان به جای یافتن علاجی برای بیماری، بر به حداکثر رساندن کیفیت حیات باقیمانده متمرکز میگردد. اگرچه بسیاری از افرادی که از مراقبت هـای آرام خانهـای برخوردار می شوند، دچار سرطان هـستند، اما، آرام خانه هـا پذیرایی هـمه افراد مبتلا به بیماری لاعلاج در هـر سن و با هـر بیماری میباشند. 

تهیه یک جعبه خاطرات

در خلال بیماری لاعلاج، شخص در حال مرگ یا اعضا خانواده او ممکن است مایل به ایجاد یک جعبه خاطرات باشند. جمع کردن اقلامی با مفاهیم خاص و یادداشت برداری از افکار و آرزو ها  می تواند مثل گنجینه ای گران بها در طول زندگی باشد ، به خصوص برای برای بچه های کم سن و سال فرد در حال مرگ . جعبه خوشگلی پیدا کرده و ریختن برخی از اقلام زیر را در مد نظر قرار دهید:
  • زیورآلات، کتاب ها، اشیاء زینتی یا مدال های خاطره انگیز
  • یک نوع لباس متمایز مثل پیراهن ، کلاه یا روسری مورد علاقه
  • زیباترین عکس های خانوادگی
  • اقلام شخصی مورد علاقه مانند: ساعت جیبی، عینک مطالعه یا ساز دهنی
  • یک دفترچه خاطرات که در آن هرکسی افکار و خاطرات خود را یادداشت می کند
  • یک نوار صوتی یا تصویری از فرد در حال مرگ
  • نامه های شخص در حال مرگ به اعضا خانواده
 

افزایش اقبال عمومی

در سال ۱۹۷۴، تنها یک آرام خانه در کل ایالات متحده وجود داشت، اما، اکنون شمار این مراکز به ۳۰۰۰ تا رسیده است. اکثر آرام خانه  ها زیر نظر سازمان های غیر انتفاعی و مستقل اداره می شوند. بسیاری از آنها تحت پوشش بیمارستان ها، خانه های سالمندان یا آژانس های مراقبت خانگی می باشند. برخی هم توسط سازمان های انتفاعی اداره می شوند.طرح آرام خانه به افراد و اعضا خانواده آنها کمک می کند تا از پس چالش های جسمی ، عاطفی، اجتماعی و روحی یک بیماری لاعلاج برآیند. آرام خانه ها به علاوه خدمات و سرویس های سوگواریهم ارائه می دهند، که هدف ازآن برآورده ساختن نیاز های خانواده داغ دار می باشد. وجه مشخصه آرام خانه یا آسایشگاه بیماران لاعلاج، ماهیت مراقبت هایی است که در این مرکز ارایه می شود:هدف عمده این برنامه، تایید زندگی و در عین حال پذیرش مرگ به عنوان بخشی طبیعی از فرآیند زندگی می باشد. 

هزینه

هزینه، عامل دیگری در رشد و گسترش آرام خانه هاست. مراقبت هایی که در این مراکز صورت می گیرد، اغلب ارزان تر از مراقبت های بیمارستانی تمامی می شود. به خصوص اگر مراقبت ها در منزل ارائه شوند.هزینه آرام خانه بسته به مدت و نوع مراقبت ضروری و پوشش بیمه فرد بسیار متغیر است. بیمه سالمندان  (مدی کیر)(۱) _ و در برخی ایالات بیمه مستمندان – و اکثر بیمه های خصوصی، از جمله سازمان های طرف قرارداد با بیمه سالمندان، هزینه های مربوط به آرام خانه ها را تحت پوشش قرار می دهند. پوشش بیمه ممکن است همراه با مزیایی فراتر از برنامه های استاندارد باشد. بیمه های سالمندان و مستمندان مجموعه خدماتی ارایه می دهند که عبارتند از: خدمات تخصصی، دارو های مرتبط با بیماری لاعلاج، و لوازم و تجهیزات مورد نیاز برای کنترل نشانه های بیماری در واپسین روزهای زندگی.  

مشارکت خانواده

هسته اصلی آرام خانه را تلاش همه جانبه و تشریک مساعی خانواده، دوستان و تیمی از مددکاران حرفه ای و نیکوکار برای برآورده کردن نیاز های فرد در حال مرگ تشکیل می دهد. در برخی از موراد، اعضاء خانواده یا دوستان قادرند با حمایت و راهنمایی تیم آرام خانه، بیشتر یا تقریبا همه نیاز های مراقبتی فرد را تامین کنند. در سایر اوقات، تیم آرام خانه، نقش فعال تری را بر عهده می گیرد.رهبری تیم آرام خانه را یک پزشک بر عهده دارد و مراقبت های روزمره را هم معمولا یک پرستار هماهنگ می کند روحانیون و مدد کاران اجتماعی هم برای تسلی دادن به افراد و خانواده های آنها و حصول اطمینان  از رسیدگی به نیاز های عاطفی، روحی و اجتماعی در آنجا حضور دارند. افراد داوطلب تعلیم دیده ای هم در آنجا آماده خدمت گزاری در زمینه های مختلف مثل مصاحبت با بیماران، انجام کارهای سبک منزل ، تهیه غذا و پادویی کردن هستند.سازمان ملی مراقبت های آرام خانه ای و تسکینی می تواند اطلاعاتی را در زمینه آرام خانه های موجود در منطقه شما، در اختیارتان بگذارد( به بخش منابع و امکانات در انتهای  کتاب مراجعه کنید) 

حالت احتضار

فن آوری های نوین، تعریف جدیدی برای مرگ مطرح کرده اند. امروزه، پزشکان قادرند بیماران را در شرایطی  زنده نگه دارند که در گذشته شاید غیر ممکن بود. اکثر ایالت ها این مسئله را به رسمیت می شناسند که فرد از لحاظ قانونی زمانی مرده تلقی می شود که دچار توقف برگشت ناپذیر جریان خون و تنفس یا توقف عملکرد و برگشت ناپذیر کل مغز، از جمله: ساقه مغز، یعنی بخش کنترل کننده تنفس، گردد.تا همین چندسال پیش، فردی که هوشیاری خودرا از دست داده بود، قادر به نفس کشیدن نبود و قلبش هم نمی زد، مرده تلقی می شد. اما امروزه، در برخی از موارد ، سیستم های قلب و ریه مصنوعی قادر به احیاء فرد ناتوان از نفس کشیدن و فاقد ضربان قلب هستند و تا حدودی به حمایت از عملکرد های ضروری ادامه داده یا حتی جایگزین آن می شوند. به علاوه، پزشکان اغلب این توانایی را دارند تا عملکرد قلب یا ریه را حتی زمانی که مغز فرد از فعالیت باز ایستاده، حفظ کنند.توانایی قابل توجه در حفظ حیات، برخی نگرانی ها و دغدغه های اخلاقی، قانونی ، و طبی را به همراه دارد. راجع به بسیاری از چنین اقداماتی خیلی پیش از اینکه فرد توانایی خود را برای بیان تقاضا ها و آرزوی هایش از دست بدهد، تصمیم گیری می شود ( به فصل ۱۱، موضوعات پایان زندگی مراجعه شود.) 

لحظه مرگ

عملکرد و نگرش متولیان مراقبت، به ویژه نزدیکان فرد نی تواند تاثیر چشمگیری در احساس او از مردن داشته باشد.مثلا، افراد در حال مردن غالبا خواهش می کنند که تنها گذاشته نشوند. آنها ممکن است نه تنها از لحظه مرگ با با همه ابهامات و تردید های مربوط به آن، بلکه از تنها ماندن و اماندگی هم وحشت داشته باشد. مثلا، افراد در حال مردن غالبا خواهش می کنند که تنها گذاشته نشوند، آنها ممکن است نه تنها از لحظه مرگ به همه ابهامات و تردید های مربوط به آن، بلکه از تنها ماندن و واماندگی هم وحشت داشته باشند. اغلب، دادن تسلی خاطر و دلگرمی در این لحظات، اگرچه دشوار، اما ضروری است.بسیاری از افراد در حال مردن هم با اتکاء به باور ها و آیین های مذهبی و در کنار خود داشتن هم کیشان در لحظات پایانی احساس قوت قلب و اطمینان خاطر می کنند.معمولا، علائمی وجود دارند که قریب الوقوع بودن مرگ را خبر می دهند. فرد حین موت ممکن است بی قرار و ناآرام شده و تنفس نامنظمی پیدا کند. در چنین 

مرکز مراقبت های تسکین بخش

مراقبت های تسکین بخش مدرن از دل نهضت آرام خانه یا آسایشگاه بیماران  لاعلاج بیرون آمد، و از همین رئ بسیاری از اهداف این دو، مشترک است. تفاوت عمده بین مرکز مراقبت های تسکین بخش و آرام خانه، مسئله زمان است. مراقبت های آرام خانه مخصوص افرادی است که ۶ ماه یا کمتر زنده می مانند. اما مراقبت های تسکین بخش به هدف طولانی تر کردن دوره بین مراقبت های حاد پزشکی تا مراقبت های آرام خانه صورت می گیرند. مراقبت های تسکینی به طور کلی، آخرین سال زندگی یا چیزی در همین حدود را پوشش می دهند.در عمل، هر نوع مراقبت کاملا شبیه هم هستند. هر دو در پی جلب مشارکت فعال خانواده و دوستان در مراقبت های پایان زندگی می باشند. تیم مراقبت های تسکین بخش به ترغیب و تشویق و حتی تسهیل ارتباطات صریح و بی رو دربایستی بین اعضاء خانواده از یک سو و بین خانواده و تیم پزشکی از سوی دیگر می پردازد. این ارتباط می تواند شامل گفت و گوی بی پرده راجع به گزینه های درمان وپیشرفت بیماری باشد. اینجا هم تاکید بر رسیدگی به نیاز های عاطفی، روحی و روانی خانواده و دوستان می باشد. مانند آرام خانه ، مرکز مراقبت های تسکین بخش، نه تنها دارای پزشک می باشد بلکه از کمک مددکاران اجتماعی و پرستاران هم استفاده می کند. 

تحقیقات نشان می دهد که مرکز مراقبت های تسکین بخش دارای مزایای فراوانی است:

  • زمان کمتر در بیمارستان
  • زمان بیشتر در منزل در کنار دوستان و اعضاء خانواده
  • افزایش احتمال مردن در یک مکان مورد علاقه
  • رضایت بیشتر، از مراقبت های پزشکی
  • کنترل بهتر نشانه های بیماری، از جمله: درد حاد و مزمن
  • کاهش هزینه مراقبت
اوضاع و احوالی ، پزشک ممکن است برای آرام تر کردن بیمار، دارو یا اکسیژن تجویز کند. در مواردی ، چنانچه فرد در حال مرگ در وضعیت نشسته قرار گیرد یا به پهلو خوابیده شود  در حالی که بالشی زیر سرش قرار گرفته تنفسش آرام تر خواهد شد.با اینکه فرد در حال مرگ ، ممکن است قادر به برقراری ارتباط نباشد، اما اغلب می تواند بیشتر حرف ها و سخنان اطرافیان را بشنود. علیرغم هر گونه احساس  ناتوانی، متوجه خواهید شد، تنها حضور شما همه آن چیزی است  که فرد در حال مرگ در جستجوی آن است. فقط کافی است دست های بیمار را بگیرید یا او را بغل کنید. تماس جسمی غالبا آرام بخش است. اگر نمی دانید چه باید بگویید، به خاطر داشته باشید که گاهی خود سکوت ، گوهر بسیار گران قدری است.

تشریفات مرگ

مرگ یک حادثه حقوقی است که تشریفات خاص خود را به همراه دارد:

جواز دفن (گواهی فوت)

پیش  از انجام مراسم خاک سپاری یا سوزاندن جسد، بایستی توسط یک پزشک گواهی فوت صادر شود، که در آن علت مرگ مشخص شده و رسما به ثبت می رسد. گواهی فوت باید توسط پزشکی که دارای پروانه اشتغال می باشد مهر و امضا شود. چناچه پزشکی به شکل منظم یا از مدتی قبل از مرگ  بر بالین بیمار حاضر و به معاینه یا درمان او مشغول بوده، قبل از صدور گواهی عموما ملزم به معاینه مجدد جسد نیست. گاهی اوقات به جای پزشک خانواده یا پزشک حاضر شده بر بالین بیمار، یک بازرس امور پزشکی یا پزشک قانونی  علت مرگ را ذکر و گواهی فوت را مهر و امضاء می کند.در بعضی موارد، دستور کالبد شکافی صادر می شود. کالبد شکافی اطلاعات بیشتری در زمینه بیماری  فرد در اختیار می کذارد (به همین  فصل مراجعه کنید). چناچه مرگ در اثر سانحه باشد، غیر منتظره یا غیر قابل توجیه، یا مشکوک به خودکشی یا آدمکشی باشد، انجام کالبد شکافی از لحاظ قانونی الزامی خواهد بود. بعد از حل و فصل چنین موضوعاتی، خانواده معمولا برای انجام هر گونه مراسم نهایی به یک مرکز کفن و دفن مراجعه  می کند. 

مراسم کفن و دفن

در صورت مرگ یکی از عزیزان، مدیر بنگاه کفن و دفن می تواند عملا در همه تصمیم گیری های مربوط به امور تشییع جنازه و امور کفن و دفن به شما کمک کند، اما، افرادی که از قبل خبر از نزدیک بودن مرگ خود داشته اند،  ممکن است این تصمیمات را به اتفاق خانواده و هنگامی که هنوز در قید حیات بوده اند، انجام داده و به قول معروف همه کارها را راست و ریست کرده باشند.مدیر امور کفن و دفن برای برداشتن جسد و انتقال آن به بنگاه کفن و دفن ، برای برداشتن جسد و انتقال آن به بنگاه کفن و دفن، به منزل متوفی، بیمارستان یا خانه سالمندان خواهد آمد. بعدا، اعضا خانواده برای گفت و گو در مورد نحوه مراسم، جلسه ای با حضور مدیر بنگاه ترتیب می دهند. طبق قانون ، بنگاه های کفن و دفن موظف به تهیه لیستی از خدمات، محصولات و هزینه های هرکدام از آنها و گذاشتن این لیست در اختیار مشتریان می باشند تا با این کار به آنها اطمینان دهند، هزینه هایی که می پردازند، فقط مربوط به خدمات در خواست شده یا مورد نیاز می باشد.اعضاء خانواده باید کاملا این مسئله را روشن کنند که می خواهند مراسم کفن و دفن چقدر ساده یا تجملاتی باشد و تا چه اندازه مایلند به جزئیات این کار پرداخته شود. از آنجایی که در این اوقات همه از لحاظ روحی به هم ریخته اند، بهتر است برای تصمیم گیری بر روی چنین موضوعاتی از کمک کسی که مشخصا در این قضیه دخالتی ندارد مثل، یک روحانی، دوست صمیمی یا وکیل استفاده شود.تصمیمات مربوط به مراسم کفن و دفن عبارتند از: نوع و محل تشییع جنازه و اینکه آیا جسد قرار است به خاک سپرده شود، سوزانده شود یا هردو. اگر قرار است جسد برای تشریح و تحقیق به موسسه ای اهداء شود، مدیر بنگاه کفن و دفن هماهنگی های لازم را با انستیتوی مورد نظر به عمل خواهد آورد.مراسم تشییع جنازه را می توان  در بنگاه کفن و دفن یا عبادتگاه (کلیسا، کنیسه، مسجد) یا هر دو برگزار کرد. اگر خانواده شما تعلقات مذهبی دارند، مدیر بنگاه می تواند با یک روحانی  آشنا یا غریبه یا یک مقام شایسته در این باره تماس گرفته و از او برای همکاری دعوت به عمل می آورد. حساب و کتاب مربوط به مراسم ، هنگامی که همه کارها انجام شد، با مدیر بنگاه صورت می گیرد. معمولا، کسی ملزم به پرداخت پول پیش نیست، اما این هزینه ها به اولین تعهد حقوقی دارایی های فرد متوفی بدل می شوند. 

اموال و دارایی ها

پس از کفن و دفن، قاضی انحصار وراثت به تعیین کارگزار(قیّم) یا نماینده شخصی اموال، نیاز خواهد داشت. این فرد اغلب یکی از اعضا خانواده، وکیل خانواده یا دوست صمیمی متوفی است. کارگزار مسوول امور مالی متوفی از جمله هزینه های کفن و دفن می باشد.بعد از اینکه همه هزینه ها پرداخت شد ، هر مقدار مال و دارایی باقی مانده، طبق وصیت نامه متوفی یا قوانین ایالتی که فرددر آن زندگی می کرده است، بین ورثه تقسیم می شود. رویه ها در هر ایالتی ممکن است با ایالات دیگر متفاوت باشند. برخی از افراد در حال مرگ برای کاهش درد سر اعضاء خانواده، آنها را در زمینه اموال و دارایی و مسائل کفن و دفن راهنمایی می کنند. 

تصمیم گیری در مورد  اتوپسی (کالبد شکافی)

اتوپسی از دو واژه یونانی به معنای با چشمان خویش دیدن نشات گرفته است. اتوپسی که از این به بعد به جای آن از عبارت کالبد شکافی استفاده می کنیم، به معاینه و بررسی دقیق جسد، برای تعیین علت مرگ اطلاق می شود. کالبد شکافی توسط پزشک متخصص در ماهیت بیماری ها یعنی آسیب شناس (پاتولوژیست) صورت می گیرد. او سپس یافته های خود را به پزشک مسوول اعلام می کند، در صورت در خواست ، پزشک، نتیجه کالبد شکافی را با خانواده فرد در میان خواهد گذاشت.در دهه ۱۹۴۰، به دنبال نیمی از مرگ های بیمارستانی ، کالبد شکافی صورت می گرفت. اما، امروزه تنها ۱۰ الی ۱۵ درصد افرادی که فوت می کنند کالبد شکافی می شوند. یکی از دلایل این کاهش ، آن است که اقدامات تشخیصی مدرن بر روی بیماران حین موت، در اکثر موارد علت مرگ آنها را روشن می سازد.کالبد شکافی نقش بسیار مهمی در علم پزشکی بازی  می کند و می تواند اطلاعات با ارزشی را در اختیار پزشکان و بازماندگان فرد جان باخته قرار دهد. 

اختلالات ارثی

با کالبد شکافی می توان به وجود بیماری هایی که ممکن است به بچه ها و خواهر و برادر ها منتقل شوند پی برد برای مثال، در صورت تشخیص بیماری کلیه پر از کیست (پلی کیستیک)، بستگان نزدیک فرد متوفی که در سنین باروری هستند، می توانند برای اطمینان از اینکه آیا آنها هم در معرض خطر انتقال این بیماری قرار دارند یا نه، درخواست مشاوره ژنتیکی بدهند. با کالبد شکافی می توان برخی از بیماری ها را که تنها بر اساس اختلالات رفتاری تشخیص داده شده اند ، به تایید رساند، مثل آلزایمر. 

امنیت عاطفی

اعضاء خانواده اغلب احساس می کنند، شاید می توانستند کاری بکنند تا جلوی مرگ عزیزانشان را بگیرند. در مورد یک حمله قلبی که منجر به مرگ شده، ممکن است خود را شدیدا سرزنش کنند که چرا به عزیز از دست رفته خود اصرار نکردند این قدر حرص و جوش نخورد. کالبد شکافی می تواند نشان دهد که مثلا فرد جان باخته از قبل دچار یک بیماری قلبی بوده و امکان وقوع چنین حادثه مرگباری – صرف نظر از حرص و جوش خوردن یا نخوردن- در وی وجود داشته است. 

حل و فصل بیمه

اثبات علت مرگ می تواند به حل مناقشاتی که بر سر مزایای تعلق گرفته به بازماندگان ایجاد می شود ، کمک کند. برای مثال، اگر فردی مبتلا به بیماری قلبی در اثر زمین خوردن یا سقوط ، جتن سپارد ، مزایای بیمه بسته به اینکه مرگ ناشی از یک حادثه یا در نتیجه حمله قلبی باشد، فرق می کند. 

فواید کالبد شکافی برای علم پزشکی

عمده اطلاعات محققان و پزشکان در مورد بیماری ها از جمله : اطلاعات آماری از طریق کالبد شکافی کشف یا به اثبات رسیده اند پیشرفتهای صورت گرفته در علم پزشکی تا حدودی  بستگی به مطالعات انجام شده بر روی انسانی در کالبدشکافی دارد. مشاهـداری آی سی اطلاعات بسیار زیادی را در مورد بیماریهـای نقی در اختیار میگذارد..برای مثال، براساس همین مشاهـدات بود که ارتباط بین کشیدن سیگار و سرطان ریه به تأیید رسید کالبدشکافی هـمچنین به پزشکان در کشف ماهیت و خوصیت بیماری های مثل پر کاری تیروئید و هپاتیت ویروسی کمک کرد واز اثرات مواد شیمیایی و سایر آلاینده های صنعتی بر اعضاء بدن انسان پرده برداشت. 

حصول اطمینان از کیفیت کار خود

پزشکان از اطلاعات به دست آمده از کالبدشکافی برای ارزیابی میزان دقت شود در تشخیص و درمان استفاده میکنند، یافته هـای کالبدشکافی ضمنا به ارزیابی کیفیت کلی مراقیت در بیمارستان و اجتماع کمک، می کند. 

آمار حیاتی

علل مرگ، مرتب در حالی تغییر است. مرگ ومیر ناشی از بیماریهـای عفونی امروزه شیوع کمترین دارند امّا بیماریهـای تحلیل برنده ـ یا دژنراتیو قربانیان بیشتری میگیرند. مقامات بهـداشت. هـمگانی از اطلاعات حاصل از کالبدشکافی هـا برای زیر نظر گرفتن چنین روندی استفاده میکنند. آمار مرگ و مسیر بر بودجه این که دولت به مراقبت هـای بهـداشتی اختصاصی میدهـد، اعمال استانداردهـای ایمنی و طراحی تجهـیزات پزشکی تأثیر می گذارد. 

بیماریهـای در حال ظهـور

درک و شناخت زود هـنگام ما از بیماریهـایی هـمچون ایدز، بیماری لژیونرهـا (لژیونل) و سندرم شوکت سمی هـمگی از پرتو مطالعات کالبدشکافی به دست آمده است. 

موافقت با انجام کالبدشکافی

زمانی که مرگی در اثر یک انسانحه رخ داده، غیرمنتظره  یا مشکوک به خودکشی یا قتل می باشد. اغلبا بر اساس قوانین ایالتی یا محلی، کالبد شکافی الزامی است. در غیر این صورت، برای انجام کالبد شکافی نیاز به کسی با اجازه از نزدیکان درجه یک میباشد.هنگام امضاء رضایت نامه  برای انجام کالبلد شکافی میتوانید اجازه کالبدشکافی محدوده یعنی تنهـا بر بر روی چند عضو یا کالبد شکافی کاملتر را بدهد. یکی از یا معایب کالبد شکافی محدود آن است که پزشک را از دست یابی کامل به اطلاعات مفید باز داشته و ممکن است همچنان سوال هایی را بی پاسخ بپذارد رضایت نامه ها عموماً اجازه در آوردن اعضا و بافت های درونی 

اهدا عضو

به عنوان یک خانواده آرزوها وخواسته های خود را در مورد اهداء عضو با هم در میان بگذارند به گونه ای که اگر یکی از شما به هردلیل قادر به برقراری ارتباط با بقیه نبود. سایر اعضاء بداندد بعد از مرگ او چه تصمیمی در این زمینه اتخاذ کنند.اگر قصد دارید اهداء کننده عضو باشبد وبا خانواده راجع به این موضوع صحبت کرده اید. بدنیست این قصد و نیت خود را بر روی گواهی نامه رانندگی در یک توصیه نامه زندگی یابا حمل یک کارت اهداء مشخص کنید. اگر خواسته های خود را واضح بیان نگیند اعضاء خانواده برای اهداء اعضاء بدن شما دچار تردید خواهند شد. چنین تصمیماتی اغلب باید وقتی فرد به مرگ نزدیک می شود یا بلافاصله پس از مرگ او گرفته شود که به خصوص پس از یک دوره غم و سوگواری کار چندان ساده ای نخواهد بود اگر خانواده از قبل با خواسته های شما و فرآیند اهدا عضو آشنا باشند . خیلی راحت تر از پس این موضوع برخواهد آمد برایاطلاعات بیشتر در مورد اهـداء شود. به فصل ۱۱ مراجعه کنید.سوء تفاهـم هـای زیادی در مورد کالبد شکافی و در آوردن اعضا درونی وجود دارد. در بسیاری از موارد خانوادہ هـادر موافقت باکالبد شکافی اکراه دارند زیرا فکر می کنند با این کار جسد از ریخت می افتد اما واقعیت این است که حتی در مراسم تشییع جنازه در صورتی که درب تابوت باز باشد هیچ کس نمی تواند تشخیص دهد که آیا کالبد شکافی تداخلی با انجام مومیایی یا حنوط ندارد و لازم نبست برای انجام اتوپسی مراسم خاک سپاری را به تاخیر انداخت به علاوه در اکثر فرقه های مذهبی اجازه کالبد شکافی داده شده است.در بیشتر مواقع وقتی شما اجازه کالبد شکافی جسد را می دهید صورت حساب آن توسط بیمارستان پرداخت می شود. بیمه سالمندان این هزینه را تقبل نمی کند اما چنانچه مرگ خارج از بیمارستان رخ داهد باشد و اعضا خانواده تقاضا کالبد شکافب کنند  معمولاً هزینه مربوط به آن را شخصاً باید پرداخت کنند.شخص حین موتی که تمایل دارد پس از مرگ، بر روی جسدش کالبد شکافی انجام شود ، باید در سفارش نامه یا  یا پیش خواست خود اجازه چنین عملی را بدهـد و بستگان نزدیک خود را از این موضوع باخبر سازد.(فصل ۱۱ مراجعه شود(. این  کار بار سنگینی را از دوش بستگان، برای تصمیم گیری، هم در موقعی که همه ماتم زده هستند بر میدارد. 

سوگواری

آن انسان هـا در طول زندگی خود، عزیزان بسیاری را از دست میدهـند، هـرچه افراد بیشتر عمر کنند، فقدانهـای بیشتری را متحمل خواهند شد. سوگواری، پاسخ طبیعی به از دست دادن یک عزیز است. منظور از سوگواری یا ماتم گرفتن معمولاً احساسی است که در پی از دست دادن یک عزیز – چه از طریق مرگ یا قطع رابطه در فرد ایجاد می شود.مرگ یک عزیز هرگز به سادگی قابل پذیرش نیست وچنانچه ناگهانی باشد، اوضاع روحی فرد را فوق العاده به هم خواهد ریخت، اما چنانچه متوفی ، پس از مرگش دوره ای طولانی را با یک بیماری لاعلاج سپری کرده باشد تحمل آن برای اعضا خانواده از لحاظ عاطفی ، جسمانی و مالی راحت تر خواهد بود.برای محافظت از خودتان در برابر بیماری های مرتبط با غم و سوگواری مراقب سلامتی خود باشید به بررسی دقیق مشکلات و بیماری هایی که قبل از این فقدان داشته اید پرداخته و در صورت بروز هرگونه نشانه های جدید به پزشک روان شناس مراجعه کنید توانایی شما در کنار آمدن با فشار حاصل از غم از دست دادن یک عزیز می تواند کل سلامتی شما را تحت تاثیر قرار دهد. سوگواری شدید یا طولانی چنانچه باعث مختل شدن امور روزانه یا روند معمول زندگی شود می تواند در ایجاد بیماری هایی مثل افسردگی و اعتیاد الکلی دخیل باشد.هرچند ضوابط فرهنگی در مورد سوگواری کردن تا اندازه ای تعیین کننده این رفتار هستند، اما هیچ گونه روش درست و مشخصی برای سوگواری کردن وجود ندارد همین طور جدول زمانی ثابتی هم برای این کار تعیین نشده است. به نظر می رسد برخی از افراد در عرض یک ماه به حال و هوا و عملکرد طبیعی باز می گردند اما ، در هده ای هم این ماتم گرفتن به جای چند هفته یا چند ماه سال هابه طول می انجامد.آدما به طرق مختلفی بر این غم و ماتم چیره می شوند. برخی اشکارا سوگواری می کنند و عده ای هم در خفا البته همیشه سوگواری فرد مشهود نیست. حین سوگواری برای طلب کمک از یک روحانی دوست یا مشاور ترس و واهمه ای به خود راه ندید و به خاطر داشته باشید که این اقدام امری کاملاً بجا و متناسب و ضروری برای سلامت روانی و جسمانی شما برای ابراز احساسات و عواطف درونی است. سوگواری سالم فرایندی است که به شما در پذیریش این ضایعه و در نتیجه برگشتن به زندگی طبیعی کمک میکند . سرکوب کردن عواطف و احساسات از طریق فعالیت کار و مصرف الکل یا مواد مخدر به شکل افراطی می تواند فرآیند سوگواری و ماتم گرفتن را طولانی کند. 

چرا بچه ها باید بدانند؟

کودکان می توانند درک کنند که مشکلی پیش آمده ، اما به خصوص بچه های کم سن و سال قادر به تعبیر و تفسیر شک و شبهه و سوء ظن خود نیستند. اگر آنها را در حیرت و سرگشتگی باقی بگذارید، ممکن است به گونه ای خود را مسوول بیماری یا مرگ پدر، مادر یا برابر یا خواهر خود قلمداد کنند . آنها برای ربط دادن مشاهدات خود به واقعیت های روزمره نیاز به کمک شما دارند.در صورتی که با زبانی قابل فهم از این واقعه با خبر شوند، اکثر بچه ها ظرفیت شگفت انگیری برای کنار امدن مرگ از خود نشان می دهند حتی بار و فشار ناشی از واقعیت های بسیار غم انگیز از اضطراب حاصل از تردید و عدم اطمینان بیش ار حد قابل تحمل تر وسزاوارتر است اگر با آنها صحبت کنید، آنها دیگر خود را جذای از بخشی از خانواده که به زعم آنها " همه چیز می داند" نمی بینند از طرفی دیگر شما هم مجبور به پنهان کاری نخواهید بود . حتی ممکن است متوجه شوید که بچه ها به شما و دیگران تسلای خاطر می دهند به جای آزار دادن بچه ها با کشیدن پرده تاریکی از ناگفته ها به روی آنها ، از مرگ و از دست دادن عزیزان با آنها صحبت کنید و بدین وسیله امکان زندگی راحت تر و آزادتری را برایشان فراهم سازید.کتاب فروشی ها و کتابخانه های محلی منابع خوبی از کتاب های نوشته شده برای کودکان در زمینه مرگ و مردن هستند. 

کی واز چه کسی

چه وقت باید با بچه راجع بع این موضوع صحبت کرد؟ به طور کلی هرچه زودتر بهتر، البته این اطلاعات باید برای بچه قابل فهم باشند مثلا بچه های بسیار کم سن و سال معنای مردنی بودن یا مبتلا به یک مرض لاعلاج بودن را نمی فهمند اما می توانند درک کنند که پدریا مادرشان مریض است یا مردم به خاطر مریضی پدر و مادر آنها غمگین هستند آنها را مرتب در جریان پیشرفت درمان قراردهید و به آنها بگویید که بیماری و درمان چه تاثیری بر سلامتی فرد می گذارند. هرگونه تغییر در ظاهر و خلق و خوی بیمار نباید از قلم بیفتد بهتر است با بچه ها در سنین مختلف به طور جداگانه  راجع به این مسائل صحبت شود و بعد از افشارگری یا پرده برداشتن از واقعیت در ابتدای امر باید تلاش کرد تا این موضوع به تجربه مشترکی میان همه بچه ها تبدیل گردد.بهتر است پدر یا مادر یا هر دو با همچنین موضوعاتی را با فرزند یا فرزندان خردسال خود در میان بگذارند  گریه کردن در چنین مواقعی مانعی ندارد. اشک ریختن شما به فرزندتان اجازه گریستن و همدردی با شما را می دهد. اگر خودتان پیش بچه ها نیستید یا توانایی گفتن چنین موضوعاتی را به بچه ندارید از یک دوست یا یکی از بستگان صمیمی با بچه خواهش کنید انجام چنین کاری را بر عهده بگیرد گاهی هم آخر سر این مأموریت بر دوش پزشک یا پرستار گذاشته می شود اما کودک خردسال ممکن است آنها را غریبه هاییتصور کند که حرفهایشان قابل اعتماد و بارکردنی نیست.

چه اندازه اطلاعات ؟

با بچه ها باید تا اندازه ای که می فهمند راجع به موضوعی صحبت شود.هیچ گونه راه و روش درست و مشخصی برای صحبت کردن با بچه ها در مورد مرگ وجود ندارد به انها باید گفت چه اتفاقی افتاده و چه اتفاقیقرار است بیفتد . اگرچه همیشه بعد از تشخیص تا مدتی این مسئله واضح و روشن نیست. والدین باید یاد بگیرند تا با روش های مخصوص به خود و هرجور راحت تر هستند با بچه ها وارد بحث و گفت و گو راجع به چنین موضوعاتی شوند.همیشه، باید به بچه ها گفته شود که علیرغم هر اتفاقی همه آنها را دوست خواهند داشت. باید آنها را ترغیب و تشویق به پرسیدن کردو سوالات آنها را باید خیلی ساده و قابل فهم پاسخ داد. تـــرس و. وحشت ممکن است. أنهـا را از سؤال کردن باز دارد. به همین خاطر از آنهـا بپرسید چه احساسی دارند تا خود به خود به  نداشته باشید از اینکه  ترسی و واهـمه ای هم نداشته باشد از اینکه بگویید "‌نمیدانم". 

چگونه پاسخ خواهـند داد؟

کودکان خردسالی از اینکه از پدر و مادر خود جدا شوند. وحشت دارند. تخت مراقبت و نگهـداری غریبه هـا قرار گرفتن، برای آنهـا به معنی تنهـا ماندن است.وقتی کسی مریض است، چه آن شخصی پدر و مادریا بچه باشد، برقراری نظم و انضباط کار دشواری است، زیرا در چنین اوضاع و احوالی، کودکان برای جلب توجه بیشتر سعی میکنند ضوابط و مقررات را به چالش بکشند. اگر مقررات عادی در خانه را به حالت تعلیق درآورید، این موضوع ممکن است برای بچه هـا یک علامت هـشدار دهنده تلقی شود. بهـتر است هـمان طور که شما از آنهـا انتظار هـمکاری دارید و میخواهـید بچه هـای خوب و حرف شنوائی باشند، متقابلاً به آنهـا اطمینان خاطر دهـید که هـنوز دوستشان دارید. وقتی میخواهـید بچه را در جریان اتفاقی که در حالی افتادن است بگذارید، باید خیالش را راحت کنید که گفتار و کردار او از جمله کارهـای بدی که احتمالاً انجام دادهـ، اصلاً ارتباطی با این بیماری یا مرگ ندارد. بچه هـای بسیار کوچک - زیر ۳ سال - اعتقاد دارند هـر چیزی امکانپذیر است و هـیچ گونه محدودیتی برای قدرت الدین خود قائل نیستند.از نظر کودکان پیش دبستانی مرگ پدیدهـای موقتی و برگشت پذیر است و هـیجه چهـار پایان بنابر نیست. بچه هـای دبستانی زیر ۹ سال معمولاً درک میکنند که مرگ یک حادثه زیست شناختی است. دیگر به پدیدار یا ناپدید شدن شخصی به شکلی ماورا طبیعی اعتقاد ندارند. امّا تنهـا در حدود استان ۹ سالگی است که آنهـا مری را به عنوان پایان برگشت ناپذیر و نهـای زندگی بشر قبول میکنند. کودکان دبستانی ممکن است راجع به جزئیات مرگ، دغدغه فکری زیادی پیدا کرده و در مورد اهـمیت آنهـا دچار اشتباه و انحراف گردند. از دادن اطلاعات به دنیا از حد و غیرضروری به آنهـا خودداری کرده و بر آن فصل موضع گیری کنید. معلمان و مشاوران مدرسه در تعیین سنگینی و مفهوم اطلاعاتی که از بچه از شما یاد گرفته کمک شایانی میکنند.تلاش برای حفظ نوعی حس هنجاری در شرایط نابهنجار بسیار حایز اهمیت است. کودکان در امور روزانه نیاز به نوعی حس پیش بینی پذیری دارندو رعایت این مسئله برای پدر و مادری که در چنین اوضاع دشواری درگیر عواطف و نیازهای شخصی خود می باشند کار سخت و پر چالشی خواهد بود.  

مرگ یکی از والدین

مرگ پدر یا مادر حادثه ای بسیار عظیم و گاهـی ویرانگر در زندگی طفل است. بسیاری از بچه ها قادرند در عرض چند هـفته ، زندگی طبیعی خود را از سر بگیرند. امّا در گروهـی از آنهـا این ضایعه به زخم کهـنه ای تبدیل میشود که در دوران کودکی و حتی تا پایان عمر التیام نمییابد. اینکه چرا بچه ای با مرگ پدریا مادر خود کنار می آید و دیگری نه تا حدودی بستگی به نحوه  گفتگو با او راجع به مرگ و نحوه کنار آمدن سایر اعضاء خانواده با این فقدان دارد. جواستان به علائم جسمانی سوگواری، مثل بد خوابی» تغییر در الگوی غذاخوردن یا رفتار بازگشتی (مثل شب ادراری) باشد.کودکان در آغاز ممکن است، واقعیت مرگ را انکار کنند، ایراز خشم و عصبانیت کنند یا دست به عصیان گری و نافرمانی بزنند. آنهـا ممکن استختی هـر گونه احساس مرتبط با این فقدان را در ناخودآگاه خود سرکوب کنند. افرادی که از بچه نگهـداری میکنند باید او را تشویق کنند تا آنجا که میتواند، احساسات خود را با دیگران در میان بگذارد. اجازه دهـید دوستان کودک در ایام سوگواری به خانه شما بیایند. حضور آنهـا میتواند تسلای خاطری برای بچه باشد ضمن اینکه اطلاعات آنهـا در مورد مرگ، به تعمیق درک بچه از واقعیت فقدان و از دست دادن، کمک شایانی میکندبه خاطر داشته باشید که بچه هـا ظرفیت قابل توجهـی برای سازگاری با شرایط مختلف دارند. تغییراتی که آنهـا در خود، در جهـان دور و بر و افرادی که آنهـا را احاطه میکنند، می بیننده رشته بی انتهـایی از حوادث را تشکیل میدهـند که با گذشت زمان به فراموشی سپردهـ می شوند. اخباری که کودکان می شنوند چه خولیا و چه معمولاً آنهـا را از ادامه مسیر زندگی باز نمی دارد و  هـمه این حوادث حتی آنهـایی که به نظر ناعادلانه و فراتر از توان آنها می آیند مثل مرگ پدر یا مادر برآیند.  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *