ایام نوجوانی و جوانی پر است از ماجراجویی که نه خستگی دارد و نه بی حوصلگی و از
زندگی تکراری خبری نیست. ولی وقتی بزرگتر می شویم با ورود به دنیای کار و خانواده جدید مسوولیت هایی روی دوشمان قرار می گیرد که برای حفظ آن ها زندگی به تدریج نظمی می گیرد. نظمی که باید باشد ولی بعد از مدتی خسته کننده و تکراری می شود. چه کنیم تا گاهی با یک ماجراجویی کوچک
زندگی تکراری و خسته کننده را کمی رنگ و بویی دیگر بدهیم. با نت نوشت همراه باشید.
تنوع به رفتن به محل کار
در صورتی که هر روز برای رسیدن به محل کارتان رانندگی می کنید، و باید ترافیک را تحمل کنید، بد نیست گوش دادن به کتاب های صوتی را امتحان کنید. کتاب های صوتی می تواند یادگیری یک زبان، یا اطلاعاتی در مورد کارتان یا حتی یک رمان و داستان باشد.مسیر تازه ای برای رسیدن به محل کارتان پیدا کنید. گاهی که در ترافیک گیر می کنید نگاهی به دو طرف خیابان یا جاده بیندازید. اگر دوستی یا همکاری نزدیک خانه تان هست یک روز درمیان یکی از شما رانندگی کند و با یک اتومبیل بروید. به این ترتیب هم صحبت می کنید و هم قدمی در راه کم کردن آلودگی هوا برداشته اید.
یک روز با اتوبوس، یک روز با تاکسی یا مترو به محل کار بروید.
تنوع در محل کار
تقریبا هر روز کار تکراری است. ایمیل ها، مکاتبات، جلسات، مکالمات تلفنی و پیگیری ها. همه بدون شک منتظر آخر هفته هستیم. از همین فردا صبح که از خواب بیدار می شوید فکر کنید که یک صفحه سفید به شما داده اند تا آن را
نقاشی کنید. بی تفاوت از کنار حرف ها و اتفاقاتی که دوروبرتان اتفاق می افتد، به سادگی نگذرید. در هر کدام از آنها درس و نکته ای نهفته است که فقط یک ذهن ماجراجو می تواند آنها را کشف کند.حتی برای خودتان سوال طرح کنید. بپرسید امروز چه چیز جدیدی می خواهم یاد بگیرم. با آغوش باز پروژه و کارهای جدید را بپذیرید. به جای آن که از ناشناخته ها بترسید، به دنبال هیجانی باشید که از کار جدید به دست می آورید. درگیر شدن در یک پروژه و فکر کردن برای پیدا کردن راه حل ها هیجان انگیر است.حتی می توانید روش کاریتان را کمی تنوع بدهید. مجبور نیستید کاری را که انجام می دهید درست مثل دیروز باشد.
در حال زندگی کنید
هیچ یک از ما نمی دانیم فردا خواهیم بود یا نه. پس در لحظه ای که هستید زندگی کنید و با وجود همه مشکلات و درگیری ها لحظه به لحظه آن را حس کنید. وقتی صبحانه می خورید، چای می نوشید، آشپزی می کنید، رانندگی می کنید، حتی با مشتری سروکله می زنید و یا حتی وقتی تلویزیون تماشا می کنید از لحظه به لحظه آن لذت ببرید. هیچ لحظه ای را از دست ندهید.یک پیاده روی ساده، حس خورشید، خریدن یک ساندویچ و هر آن چه در لحظه اتفاق می افتد ماجرایی است که می تواند هیجان انگیز شود. لحظه ای که هیچ وقت برنمی گردد.هلن کلر روزی از دوستی که از پیاده روی در جنگل برگشته بود پرسید چه دیدی؟ دوستش گفت هیچ. هلن کلر با تعجب گفت یعنی آواز پرندگان، گرمای خورشید، درختان، تکان خوردن شاخه ها، ریخته برگ ها، سبزه ها و حشره ها هیچ است.ماجراجویی با شما است. فقط کافی است با کمی دقت کشفش کنید. خیلی چیزها برای دیدن است. حتما هر روز چیز جدیدی برای یادگرفتن و تجربه کردن وجود دارد.منبع:Zenhabits.net